ارسال شده در: 1393/5/1 از دسته مطالب: عمومی
حق بدهيد به مسئولان كه در چارهانديشي براي حل مشكل خانوادههاي معتادان به شيشه سهلانگاري كنند، چون آنها، ترس بينهايت اعضاي اين خانوادهها را تجربه نكردهاند، پيش نيامده برايشان كه عزيزشان بخواهد با چاقو يا تيغ موكتبري، پوست گردنشان را بدرد يا بالشي را آنقدر روي دهانشان فشار دهد كه نفسشان ببرد يا بنزين روي تنشان بپاشد و آتششان بزند و به همين دليل به خيالشان عجيب است كه در 9 ماه امسال، رايجترين پرسشي كه خانوادههاي نگران از خط ملي اعتياد پرسيدهاند درباره چگونگي برخورد قانوني با معتادان خشن مصرفكننده شيشه بوده است؛ پرسشي كه پاسخ ندارد.
09628، خط ملي اعتياد را حتما ميشناسيد؛ اين همان خط تلفني است كه بهزيستي آن را راهاندازي كرده است تا مددكارهايش به پرسشهاي مردم درباره اعتياد و شيوههاي پيشگيري از آن يا تشخيص و درمانش پاسخ بدهند و حالا فريد براتي سده، مديركل پيشگيري و درمان اعتياد سازمان بهزيستي كشور در ارائه گزارش از عملكرد اين خط در گفتوگو با ايسنا خبرهاي ناخوشي درباره شرايط اعتياد در كشور و شرايط تماس گيرندگان با اين خط دارد.
گزارشي كه اين روانشناس در گفتوگو با ايسنا ارائه ميدهد، گوياي آن است كه نهتنها شيشه به دومين ماده مخدر پرمصرف در كشور تبديل شده است؛ بلكه خانوادههاي معتادان به آن نيز در شرايط بحراني هستند؛ زيرا از ميان 140 هزار تماس تلفني با اين خط، حدود 40 درصد مربوط به ماده مخدر شيشه بوده است و ترياك و كراك در ردههاي بعدي قرار دارد و عمده پرسشهاي خانوادهاي معتادان درباره راهكار برخورد با معتاداني كه رفتارهاي خشونتآميز دارند، بوده است. اين نوع معتادان در بيشتر موارد همان مصرفكنندگان شيشه هستند؛ زيرا يكي از عوارض مصرف شيشه بدبيني شديد و بيمارگونه، خشونتورزي و تمايل به جنايت است.
خانوادهها البته پرسشهاي ديگري نيز درباره نشانهها و عوارض مصرف مخدرهاي صنعتي و راههاي ترغيب معتادان براي ورود به چرخه درمان و مراكز درماني قابل اعتماد پرسيدهاند.
اين گزارش نشان ميدهد كه از هر ده تماس گيرنده، تقريبا هشت نفر زن و دو نفر مرد بودهاند كه زنان معمولا مادر، همسر يا خواهر مصرفكنندگان هستند.
براتي سده پس از اعلام اين آمارها هشدار ميدهد: حتي اگر فرض كنيم بيشترين ماده مخدر مصرفي در كشور ترياك است، اما به نظر ميرسد اصليترين مخدر مشكلزا شيشه باشد كه اين موضوع به دليل مشكلاتي است كه مصرف شيشه ايجاد ميكند.
براي گفتههاي اين مسئول ديگر مثال لازم نيست و ما اهالي رسانه آنقدر در اين باره نوشتهايم كه گاهي ميترسيم مبادا توصيفهايمان از معتاد به شيشهاي كه در توهم، بچهها و همسرش را خفه ميكند يا به آتش ميكشد يا سر ميبرد، آنقدر تكرار شود كه ديگر قبحش در نظر خوانندههاي روزنامهها از ميان برود و مردم به شنيدنش عادت كنند، اما چه بخواهيم و چه نخواهيم ناچاريم هر ماه، دستكم يكي دو خبر از جنايتهاي فجيع اين گروه از معتادان در رسانهها منتشر كنيم؛ خبرهايي كه از ميان انبوه اخبار ناخوش در اين باره گزينش ميشود.
خلأهاي غيرقابل حل
عباس ديلميزاده، مديرعامل جمعيت «تولدي دوباره» در گفتوگو با جامجم توضيح ميدهد كه علت وضع اسفبار خانوادههاي معتادان به شيشه، وجود خلأهاي قانوني در برخورد با اين گروه از معتادان است. به گفته او، در ماده 16 اصلاحيه قانون مبارزه با موادمخدر، معتادان متجاهر به اعتياد كه براي ترك اقدام نميكنند، مجرم به حساب ميآيند و بايد به مراكز درماني ارجاع داده شوند. اين قانون اما براي آن گروه از معتادان است كه كارتنخواب هستند و هيچ فشار قانوني وجود ندارد كه معتادان غيركارتنخوابي را كه هنوز در خانواده زندگي ميكنند، به ترك مجبور كند.
او ميگويد: ما معتقديم نبايد با معتاد، خشن برخورد كرد يا او را وادار به ترك كرد، اما زماني كه معتاد دچار توهم شده است و امكان دارد به خودش يا خانوادهاش آسيب بزند، بايد مداخله اجتماعي و انتظامي براي كنترلش وجود داشته باشد.
اما خانواده معتادان خشن از هر دو نوع مداخلهاي كه ديلميزاده به آنها اشاره ميكند، محروم هستند. مثالي از مداخله اجتماعي در شرايط بحران، طرحي است كه مدتها پيش دفتر پيشگيري از اعتياد بهزيستي آن را در گفتوگوي ويژه با جامجم مطرح كرد و براساس آن قرار بود بهزيستي با همكاري سازمانهاي مردمنهاد ترك اعتياد، اورژانس سياري را براي زماني كه معتادان به شيشه خانواده را تهديد ميكنند، راه بيندازد تا اين گروه با حضور در محل، معتاد را آرام و از محيط دور كنند.
اين طرح اما به گفته براتيسده و ديلميزاده، به علت مشكلات مالي اجرايي نشد تا چه رسد به طرح ديگري كه مديرعامل جمعيت تولدي دوباره پيشنهاد ميكند و براساس آن بايد كلينيكهاي مددكاري اجتماعي با حضور مددكارها و مدديارهاي اعتياد (معتادان ترك كرده) راهاندازي شود و گروه ويژه اين مراكز در صورت مشاهده خشونت خانگي با همكاري پليس وارد منزل معتادان شوند و مداخله كنند.
پلیس بی تقصیر است
مداخله انتظامي در ماجراي خشونتهاي خانگي معتادان مصرفكننده شيشه ناممكن است. دكتر آذرخش مكري، روانپزشك و معاون آموزشي مركز ملي مطالعات اعتياد در اين باره در گفتوگو با جامجم توضيح ميدهد: يك معتاد به شيشه در طول روز بارها و بارها موادمخدر مصرف ميكند و هر بار ممكن است دچار توهمهاي شديد شود و در چنين شرايطي پليس چند بار ميتواند به منزلش مراجعه كند؟!
او به نكته مهم ديگري هم اشاره ميكند: «فرض كنيم پليس در مشاجره معتاد با خانوادهاش دخالت كند تا مانع وقوع جنايت يا آسيب ديدن اعضاي خانواده شود، اما پس از آنكه معتاد را دستگير كرد، او را كجا ببرد؟!»
منظور معاون آموزشي مركز ملي مطالعات اعتياد از اينكه پليس جايي براي بردن معتادان پرخاشگر ندارد، اشاره به آخرين گزارشي است كه محمدباقر صابريزفرقندي، مديركل درمان و حمايتهاي اجتماعي ستاد مبارزه با موادمخدر منتشر كرد و گوياي آن است كه نيمي از تختهاي بيمارستانهاي روانپزشكي به وسيله معتادان به شيشه اشغال شده و به همين علت برخي بيمارستانها گنجايش پذيرش معتادان جديد را ندارد.
از سوي ديگر براساس قانون مبارزه با موادمخدر، معتادان را نميشود صرفا به جرم مصرف موادمخدر زنداني كرد و بايد آنها را به مراكز ترك اعتياد ارجاع داد، اما نكته اين است كه باز هم براساس قانون، هيچ مركز ترك اعتيادي حق ندارد معتادي را به زور براي درمان نگه دارد و معتاد بايد به شكل داوطلبانه به مركز آمده باشد.
مكري راهحل اين مشكل را در بالا بردن ظرفيت بيمارستانهاي روانپزشكي و تجهيز آنها به امكاناتي براي كنترل معتادان پرخاشگر ميداند و تاكيد ميكند كه اين مراكز بايد همكاري نزديكي با پليس داشته باشند تا معتاداني كه به علت خشونتهاي خانگي دستگير ميشوند، بلافاصله به آنجا ارجاع داده شوند.او با دخالت سازمانهاي مردمنهاد نيز موافق است، اما تاكيد ميكند كه اين سازمانها حق اعمال خشونت براي كنترل معتاد را ندارند، چون خشونت، معتادان را به مصرف بيشتر موادمخدر تحريك ميكند.آنچه معاون آموزشي مركز مطالعات ملي اعتياد در لفافه دربارهاش هشدار ميدهد، هماكنون در حال وقوع است و اين يعني بسياري از خانوادههاي معتادان خشن براي نجات جانشان در شرايطي كه معتاد دچار توهم شده است و آنها را تهديد ميكند، از مراكز ترك اعتياد بيمجوزي كمك ميخواهند كه در شرايط بحراني وارد خانه ميشوند و معتادان را به زور براي ترك ميبرند، گرچه اين خانوادهها ميدانند كه روشهاي اين مراكز براي ترك گاهي به شكنجه شبيه است و حتي شايد معتادشان از ترك، زنده برنگردد.
دنبال نوشدارو نباشيم
هر چند كه شواهد نشان ميدهد خانوادههاي معتادان پرخطر، در معرض آسيبهايي هستند كه كنترل آن از عهده آنها و حتي مقامات انتظامي خارج است، اما به اعتقاد كارشناسان لازم است خانوادهها قبل از اينكه اعتياد، همسر يا فرزندانشان را به مرحله بحراني برساند، مساله را تحت كنترل در آورند.
شايد حمايتهاي درست و بجا از همان آغاز درگير شدن فرد با اعتياد و خصوصا استفاده از كارشناسان و مشاوران بتواند مساله اعتياد را تا قبل از بحراني شدن، حل كند.
رسيدن به مرز جنون براي اين افراد با حضور پليس فقط مسكن و حذف صورت مساله است، اما براي جلوگيري از بروز اين مرحله نياز است كه پيش از بحراني شدن وضعيت اعتياد فرد، چارهانديشي شود.
مرهمي سطحي بر زخمي عميق
بيمرهم ماندن بهتر است يا مرهمي سطحي براي التيام درد؟ خيليها دومي را انتخاب ميكنند؛ حتي برخي متوليان مبارزه با موادمخدر و درمان اعتياد در كشور به همين دليل است كه فعلا براي نجات جان خانوادههاي معتادان خشن، در سه استان خراسان رضوي، آذربايجان غربي و تهران طرحي را آغاز كردهاند كه براساس آن خانوادههاي معتادان خشن بخصوص مصرفكنندگان شيشه ميتوانند با مراجعه به مراكز قضايي و با ادعاي نداشتن تامين جاني، از قاضي حكم بگيرند تا بتوانند معتادشان را در مراكز ترك اعتياد اجباري براي مدتي معين نگه دارند.براتيسده، مديركل پيشگيري از اعتياد تاكيد ميكند كه در اين طرح، شاكي خانواده است و هزينه نگهداري از معتاد را نيز خودش تامين ميكند.
طرحي كه اين مسئول دربارهاش ميگويد، اما چندان موثر به نظر نميرسد؛ زيرا اولا معمولا خانوادههاي معتادان خشن از اقشار پايين جامعه هستند و اطلاعات كافي براي مراجعه به مراجع قضايي و شكايت از معتادشان ندارند و اگر هم آگاهي داشته باشند، به هر حال جرات چنين اقدامي را ندارند.
در چنين شرايطي به نظر ميرسد متوليان مبارزه با موادمخدر و درمان اعتياد در كشور بايد به جاي چشم انتظار ماندن براي شكايت خانوادههاي معتادان خشن، اين گروه را شناسايي كنند و با ايجاد تغييراتي در قانون كنوني، معتادان را از محيط خانواده خارج كنند و تا زماني كه درمان نشدهاند، اجازه بازگشت به خانه را به آنها ندهند تا به اين ترتيب جان اعضاي خانواده درامان بماند.
مريم يوشيزاده / گروه جامعه