اعتیاد و دروغ گویی



ارسال شده در: 1394/4/14              از دسته مطالب: عمومی


یکی از علائم روانی بیماری اعتیاد این است که یک معتاد برای حفط و ادامه دادن مصرف خود همواره در حال دروغ گفتن است. این وضعیت باعث می شود که اعضای خانواده فرد معتاد دچار سردرگمی شده و همواره از دروغگویی فرد معتاد رنج ببرند. با این حال، اعضای خانواده فرد معتاد با شناخت طبیعت بیماری اعتیاد می توانند کمی تسلی یافته و دیدگاه بهتری نسبت به عزیز معتاد خودشان پیدا کنند

 

·         چرا معتادان دروغ می گويند

·         دروغ گويی وماهیت بیماریی اعتیاد

·         تاثیرات دروغگويی بر اعضای خانواده

·         راه های صحیح مقابله با دروغگويی

 

چرا معتادان دروغ می گويند

يك معتاد برای محافظت کردن از اعتیاد خود اقدام به دروغ گفتن می کند. آنها برای انکار کردن اعتیادشان، و متقاعد کردن شما به این موضوع که هيچ مشکلی ندارند و هر زمان كه بخواهند می توانند مصرف مواد مخدر را کنترل یا متوقف كنند، به دروغ گفتن متوسل شده و انواع داستان ها و بهانه ها را ردیف می کنند. بعلاوه، بیماری اعتیاد نحوه فکر کردن فرد معتاد را نیز دستخوش تغییر کرده و او پس از مدتی قادر به تشخیص تفاوت بین واقعیت و خیال نبوده و تمام رفتار و گفتار وی تحت تاثیر اوهام و خیالاتش می باشد. از این رو است که گاهی دروغگویی آنها به خانواده یا دوستان خود، نه از روی عمد و به منظور رنجش دیگران، بلکه به این دلیل است که نمی توانند بین واقعیت و خیال تفاوت قائل شوند. در واقع آنها می خواهند نحوه نگرش و قضاوت دیگران نسبت به خود را کنترل کنند. یک معتاد کاملاً به دروغی که می گوید باور دارد زیرا این بیماری اعتیاد است که در فکر و ذهن او ریشه دوانده و همه این دروغ ها را به صورت حقیقت برای او جلوه می دهد. به عنوان مثال هر وقت که از یک فرا معتاد سئوال می شود که چرا مواد مخدر مصرف می کند، او هر بار دروغ و دست آویزی به شما تحویل می دهد که خود کاملاً آن را باور دارد. مثلا ممکن است بگوید ” برای رفع درد و به تجویز دکتر مواد مصرف می کنم “.

از طرف دیگر هیچ کس دوست ندارد كه يك معتاد به نظر برسد. ننگ و شرم معتاد بودن و تصویر خشن و تاريكی كه در ذهن ايجاد می كند، موجب می گردد تا معتاد دست به هر کاری بزند تا با انكار واقعیت واقعی خود ، جايگاه نا اميد كننده اش را حفظ كند. تصور کنید به شما بگويند به بیماری مبتلا هستید كه هیچ قدرتی برای توقف و یا کنترل آن نداريد و اگر درمان نشويد خانواده، خانه، شغل، احترام و جايگاه اجتماعی خود را از دست خواهيد داد! در آن صورت شما نیز خود را يك معتاد آواره در حال گدایی در خیابان، يك معتاد كارتن خواب با سرنگی در بازو، يا يك معتاد ژولیده و کثیف تصور خواهيد كرد. البته هیچ کس دوست ندارد بپذیرد که به چنین وضعیتی دچار شده است و سرانجام ممکن است به سمت این وضعیت ترسناک کشیده شود. ولی باید این حقیقت را پذیرفت که این بیماری بدون هیچگونه ملاحظه ای نسبت به سن، وضعیت اجتماعی و تحصیلی، جنسیت و نوع گرایشات مذهبی و اعتقادی ، همه را در معرض خطر قرار داده و به سمت نابودی می کشاند.

 

دروغ گويی وماهیت بیماری اعتیاد

برای پی بردن به این که چرا معتادان همواره دروغ می گویند لازم است که با ماهیت بیماری اعتیاد بیشتر آشنا شوید. با شناخت و کسب آگاهی بیشتر در مورد بیماری اعتیاد، همچنین متوجه خواهید شد که چه دسته افکاری در ذهن معتاد شکل می گیرد و آنها را وادار به دروغگویی می کند. از این رو در ابتدا بايد معنی کلمه  بيماری را به خوبی درك كنيم.

یک بيماری سبب می شود تا يك اندام، دستگاه يا يكی از اعضای بدن انسان از فعاليت بازمانده يا فعاليت آن با اختلال همراه شود. در مورد اعتياد به مواد مخدر نیز، مصرف طولانی مدت اینگونه مواد ضمن برجا گذاشتن اثرات منفی بر ساختار مغز، فعاليت عادی آنرا مختل کرده و مغز را برای کارکرد عادی و طبیعی خود به مواد مخدر وابسته می کند. با طولانی شدن مصرف، مواد مخدر اثراتی بر روی مغز فرد مبتلا می گذارد که باعث بوجود آمدن علائمی می شود که در زیر به کلیات آن اشاره شده است.

 

در ذهن كسانی كه بيماری اعتياد در آنها پیشرفت  کرده است، دو علامت بارز وجود دارد که افکار و رفتار آنها را تحت تاثیر قرار می دهد، این دو علامت یعنی وسوسه و نداشتن سلامت عقل در ادامه توضیح داده شده اند :

۱. وسوسه

وسوسه حالتی ناخواسته، كنترل ناپذير و بی وقفه است كه بر اثر آن يك فكر، يك تصوير يا حالتی احساسی همواره ذهن انسان را درگير و به خود مشغول می سازد. در مورد معتادان، اين مواد مخدراست كه همواره ذهن آنها را به خود مشغول می سازد و با آنكه می دانند مصرف اين گونه مواد برای سلامت جسمی و روحی آنها و اطرافيانشان زيانبار است، اما باز هم بر مصرف آنها پافشاری و اصرار می ورزند. علت چنين اصراری برای  مصرف مواد مخدر لذت فراوانی است كه در ابتدا از مصرف اين گونه مواد احساس می نمايند و بی وقفه تلاش می كنند تا همان لذت و  نشئگی اولين بار مصرف را به دست آورند. همه فكر و ذكر مبتلايان به بيماری اعتياد، تهیه کردن و مصرف مواد مخدر متمركز است؛ چراکه تاثیرات این مواد بر مغز انسان  بسيار قوی است. مواد مخدر، توهم قوی بودن و داشتن كنترل بر اوضاع را در ذهن فرد معتاد پديد می آورد. با مصرف مواد مخدر به ناگهان متوجه می شوند كه می توانند از عهده كارهائی برآيند كه در حالت عادی از انجام آنها وحشت و هراس دارند (به عنوان مثال صحبت كردن در جمع). با مصرف کردن مواد مخدر به آنها احساس نشئه بودن و سرخوشی دست داده و به فردی جسورتبدیل می شوند و احساس می كنند هر مشكلی را می توانند از پيش پا بردارند. با وجود طبيعی و عادی نبودن اين گونه احساسات، ذهن آنها  ازقرار گرفتن در چنين حالت هائی لذت می برد. چنين چرخه ای است كه سرانجام به ايجاد وسوسه در معتادان منجر می شود.

يكی از بزرگترين مشغله های فكری معتادان مزمن اين است كه ثابت كنند كه می توانند مصرف مواد مخدر خود را کنترل کنند و اينكه خودشان را مانند افرادی عادی و طيبعی جلوه دهند. به احتمال بسيار زياد قبول کردن اين واقعيت كه آنها هيچ گونه توان و اراده ای در برابر مواد مخدر ندارند، واقعيت تلخی است كه نمی خواهند به آن اعتراف كرده و آن را بپذيرند؛ به همين علت همواره تلاش می كنند تا اين نقطه ضعف خود را به هر شكل پوشانده و راهی پيدا کنند تا به خودشان و ديگران نشان دهند که می توانند ميزان مصرف مواد مخدر را كنترل نمايند. فرد مبتلا حتی اگر به يك معتاد تمام عيار هم تبديل شده باشد، باز هم به راحتی نمی پذيريد كه معتاد است. بايد از يك معتاد پرسيد كه تا كنون چند بار تلاش كرده است تا ميزان مصرف مواد مخدر را در حد متعادل نگه داشته و در اين راه با شكست روبرو شده است؟ باید دید که تا كنون چند بار به خود و ديگران گفته كه ديگر مواد مصرف نخواهد كرد اما چند روز بعد باز هم به سراغ مواد مخدر رفته و مصرف آنرا از سرگرفته است.

 

۲. نداشتن سلامت عقل

دومين نشانۀ بارز و متداول روانی در ميان معتادان نداشتن سلامت عقل است که آن را می توان حالتی از تفكر توصيف كرد كه كامل، سالم، معقول و منطقی نبوده و بر اساس واقعیت بنا نشده است.بر اثر مصرف مداوم مواد، افكار و انديشه های معتادان غيرعادی و نابهنجار می شوند، چون مواد مخدر به شدت و به گونه ای غير طبيعی چگونگی ارسال، دريافت و پردازش اطلاعات از سوی مغز را مختل می سازد. به همين علت آنها قدرت تصميم گيری و قضاوت و داوری صحيح را از دست می دهند. افكارغیر عقلايی معتادان به رفتارها و اقدامات زيانباری منجر می شوند كه سرانجام زندگی آنها را آشفته و بی سر و سامان می سازد. نداشتن سلامت عقل باعث می شود كه معتادان دائماً در حال خودفريبی بوده و و با خود بگويند كه اين بار خواهم توانست مصرف مواد مخدر را کنترل کنم و این بار اوضاع با دفعات پيشين تفاوت خواهد كرد. ناسلامت عقل باعث وارونه جلوه دادن حقيقت در ذهن فرد مبتلا به اعتياد می شود. آنها با اينكه به وضوح نشانه های نابودی خود و خانواده شان را مشاهده می کنند، اما توانايی درك اين حقيقت كه در ورطه شكست و نابودی هستند را نداشته و به همین دلیل باز هم  به مصرف مواد مخدر ادامه می دهند. كسانی كه در اطراف فرد معتاد قرار دارند رفتار او را جنون و دیوانگی تلقی می كنند اما در نظر شخص مبتلا به اين بيماری رفتارش کاملا طبيعی و عادی جلوه می كند.

 

الگوهای خاصی در زمينه ناسلامت عقل و غیر عقلایی بودن طرز فکر در ميان اغلب معتادان وجود دارد كه ويژگی های تقريباً مشابه ای دارند. اين ويژگی ها عبارتند از :

۱) انكار

انكار، مكانيزم و سازوكاری دفاعی است كه معتادان برای متقاعد ساختن خود و ديگران مبنی بر اينكه مواد مخدر مشكلی برای آنها ايجاد نمی كند از آن استفاده می كنند. حتی خود آنها نيز نمی دانند كه سرگرم انكار کردن اعتياد خود هستند، چون مصرف مواد مخدر توانائی فكر كردن منطقی آنان را مختل كرده است. انكار كردن سبب می شود تا با وجود همه مشكلات و مصائبی كه مواد مخدر برای فرد مبتلا و نزديكانش پديد آورده است، آنها مصرف اين گونه مواد را ادامه دهند. كسانی كه برنامه بهبودی 12 قدم را دنبال می كنند می گويند ” اعتياد تنها بیماری است كه فرد مبتلا را متقاعد می کند که  بیمار نیست.”

انكار کردن روشی است كه فرد مبتلا به بيماری اعتياد برای اجتناب از پذيرفتن واقعيت دردناک بيماری اش در پيش می گيرد. از آنجا كه آنها از اعتراف به معتاد  بودن خود به شدت وحشت دارند، نمی توانند اين مسئله را به راحتی بيان کنند. نكته ديگر اينكه انكار باعث می شود تا معتادان در دنيایی تخيلی و بدور از واقعيت زندگی کنند، دنیایی كه با وجود تحمل درد و رنج فراوان در آن، باز هم احساس آرامش و امنيت می کنند. بايد توجه داشت كه همين انكار است كه معتادان را در بند بیماری اعتیاد اسیر نگاه می دارد. تا زمانی كه فرد مبتلا به بيماری اعتياد به عنوان شيوه ای دفاعی از انكار  استفاده کند، در برابر مواد مخدر هیچ قدرتی نداشته و برده ای بيش نخواهد بود.

 

فهرست انواع روش های دفاعی  که فرد مبتلا به اعتیاد برای ادامۀ انکار خود از آنها استفاده می کند بسیار طولانی است. در اینجا به شماری از شیوه هایی که معتادان برای بی خطر جلوه دادن مصرف مواد مخدر به آنها متوسل می شوند اشاره شده است:

 

·         توجیه و بهانه جویی : توجیه کردن خود و دیگران در این مورد که چرا مواد مخدر مصرف می کنند. مثلا “اگر زندگی شما هم شبیه به زندگی من بود، شما نیز مواد مخدر مصرف می کردید” يا اينكه ” من به علت بیماری كمر درد مجبور به استفاده از مواد هستم”.

·         دلیل تراشی: ارائه دلایل غیر منطقی درباره مصرف مواد مخدر. مثلا ” به این دلیل مواد مخدر مصرف می کنم که سرگرم شده و اعتماد به نفس داشته باشم” يا اينكه ” برای اين مواد مخدر مصرف می كنم تا بتوانم به کار و فعاليتم ادامه بدهم”.   

·         سرزنش کردن/افسوس خوردن به حال خود: برای توجیه مصرف مواد مخدر، دیگران را مسئول معتاد شدن و رفتارها نادرست خود معرفی می کنند.مثلا ” همسرم با من بدرفتاری می کند و من برای این که بتوانم وی را تحمل کنم ناگزیرم که مواد مخدر مصرف کنم” يا اينكه ” من هیچ آينده روشنی در پیش رو ندارم و تنها مصرف مواد مخدر است که اندکی به من آرامش می دهد”. 

·         كم جلوه دادن ميزان مصرف: خودداری از اعتراف کردن به این که در شبانه روز چه مقدار و چند نوبت مواد مخدر مصرف می کنند. مثلا ” فقط هر از گاهی و آن هم بصورت تفننی مواد مخدر مصرف می کنم. حساب کار را دارم و حواسم جمع است “.   

·         روشنفکر بازی: ارائه دلایل بی پایه و اساس برای متقاعد ساختن خود و دیگران به این که مشکلی در کار نیست. مثلا ” برای این مواد مخدر مصرف می کنم که احساس خلاقیت کرده و کارم را بهتر انجام دهم” يا اينكه ” با مصرف مواد ذهن من بهتر برای درس خواندن آماده می شود و مطالب را بهتر یاد می گيرم”.

·         عدم صداقت: حقایق و واقعیت های مربوط به بیماری اعتیاد به اندازه ای آزار دهنده است که معتادان نمی توانند آنها را بپذیرند و به همين علت به دروغگویی متوسل می شوند یا با پنهان نگه داشتن نکات و جزئیات مهم مربوط به اعتیاد خود به تحریف حقایق می پردازند. مثلا ” برای کسب لذت مواد مخدر مصرف نمی کنم، بلکه به خاطر خواص درمانی و آن هم فقط آخر هفته مواد مخدر مصرف می کنم”.

·         طفره رفتن: وقتی از اعتیاد آن ها به مواد مخدر سخن به میان می آید با دست انداختن، مسخره کردن، فریبکاری و حتی توسل به خشونت، اقدام به منحرف کردن بحث می کنند. مثلا ” من خیلی زیاد مصرف نمی کنم و هر زمان که بخواهم می توانم کنار بگذارم. من در این مورد مشکلی ندارم و این شما هستید که مشکل دارید” .  

·         تنهايی و انزوا: برای این که بتوانند به مصرف مواد مخدر ادامه دهند از دیگران دوری می کنند وتمایل دارند که همیشه در خانه تنها باشند. به همین علت در اکثرا در میهمانی ها و مناسبت های خانوادگی شرکت نمی کنند.

 

٢) خود محوری / خودخواهی

یکی دیگر از ویژگی های بیماری اعتیاد تغییراتی است که در طرز رفتار فرد معتاد بوجود می آورد. ممکن است اطرافیان آنها را افرادی خودخواه به شمار بیاورند، چون چنین به نظر می رسد تنها چیزی که برای آنها اولویت و اهمیت دارد خودشان و مصرف مواد مخدر است. اطرافیان تصور می کنند که فرد مبتلا به اعتياد از روی عمد و اراده یا صرفاً برای کسب لذت به مصرف مواد مخدر می پردازد، اما در واقع آنها چاره دیگری جز خودخواه بودن ندارند، چون برای ادامه حیات به مواد مخدر نیاز دارند و به همین دلیل مواد را به هر کس یا هرچیز دیگری ترجیح می دهند.

 

۳) خود بزرگ بینی  

شمشیر دو لبه بزرگی که معتادان گرفتار آن هستند خود بزرگ بینی و اهمیت قائل شدن بیش از اندازه برای خودشان است. زمانی که آنها برای نخستین بار مواد مخدر مصرف می کنند احساس قدرت و تسلط داشتن بر اوضاع به آنها دست می دهد. آنها توهم ناشی از مصرف مواد مخدر را واقعی پنداشته و خود را بهتر، با هوش تر، و مهم تر از دیگران به شمار می آورند. آنها از آنچه که دارند راضی و خشنود نیستند و از زندگی عادی خود احساس رضایت نمی کنند و می خواهند بیشتر و بیشتر به دنبال لذت جويی بروند تا اين زندگی ظاهراً كسل كننده را تحمل كنند. گرچه پیش از این بسیاری از معتادان در این راه شکست خورده و ناکام مانده اند، ولی آنها تصور می کنند که پیروز و کامیاب خواهند شد. آن ها برای به دست آوردن قدرت، پول، اعتبار، و جایگاه اجتماعی بالاتر تلاش می کنند و خود را تسلیم آرزوها و توهماتی می کنند که مصرف مواد مخدر در آنها ایجاد کرده است. نکته مهم این است که همین احساس  خودبزرگ بینی و مهم بودن است که آنها را از تلاش برای دریافت کمک جهت رهائی از چنگ مواد مخدر و بهبود یافتن باز می دارد. افراد مبتلا به اعتياد تصور می کنند که با دیگران تفاوت دارند. با آنکه به قعر فلاکت و بدبختی  سقوط کرده اند؛ تصور می کنند که انسان های شاخصی بوده و با دیگران قابل مقایسه نیستند. در برنامه های 12 قدمی از چنین تصوری که آنها درباره خود دارند تحت عنوان “منحصر به فرد بودن كشنده” یاد می شود.  در برنامه های 12 قدمی بر این نکته تاکید می شود که خود را کوچک یا بزرگ شمردن در واقع دو روی یک سکه بوده و هر دو می توانند بر روند بهبودی فرد معتاد تاثیرگذار باشند.

 

۴) تغییرات چشمگیر شخصیتی در هنگام نشئگی

یکی دیگر از علائم بیماری اعتیاد که افکار و اندیشۀ فرد مبتلا را پریشان می سازد تغییرات چشمگیر رفتار آنها در هنگام مصرف مواد مخدر است. فرد معتاد حتی اگر مهربان ترین فرد روی زمین نیز باشد، با وارد شدن مواد مخدر به سیستم بدنش ممکن است ناگهان به یک هیولا تبدیل شود، حس پایبندی به اخلاقیات را از دست داده و رفتاری تحقير آمیز در پیش بگیرد. معتادان به علت سلطه و سیطره نیاز به مواد مخدر بر رفتار آنها، ممکن است به ارتکاب جرم و جنایت و یا اعمال ناشایست مبادرت کنند.  در کتاب بزرگ موسوم به الکلی های گمنام، اين تغییر شخصیت شدید،  به رفتار دکتر جکیل و آقای هاید که شخصیت اول رمانی به همین نام از یک نویسنده اسکاتلندی قرن نوزدهم است تشبیه شده است که از یک پزشک و انسانی عادی به موجودی هولناک تبدیل شد.

فاجعه بیماری اعتیاد این است که بیماری، قدرت فکر کردن درست را از معتادان سلب می کند. آن ها برای این که بتوانند به مصرف مواد مخدر ادامه دهند به دیگران دروغ می گويند. دروغگوئی و فریبکاری به طبیعت و شخصیت دوم آنها تبدیل شده و بنابراین نمی توانند واقعیت بیمار بودن خودشان را به سادگی بپذیرند. اما در نهایت رنج و عذاب اعتیاد آنچنان شدید می شود که همه سازوکارهای دفاعی آنها را درهم می شکند. بسیاری از معتادان تنها در این هنگام و پس از سقوط به قعر فلاکت و بدبختی است که می پذیرند که به این بیماری مبتلا هستند. متاسفانه بسیاری از معتادان پیش از رسیدن به این مرحله جان خود را از دست می دهند، چون قبول این واقعیت و تن دادن به آن بسیار دشوار است. مواد مخدر به روح و روان آنها آسیب می رساند و به همین دلیل اگر فرد مبتلا به بيماری اعتياد بخواهد مصرف مواد مخدر را ترک کند باید بداند که نمی تواند روی افکار و اندیشه های خود حساب کند، چون افکار پریشان و بیمارگونه او نمی تواند برای ترک مواد مخدر کمکی به او بکند. مصرف مواد مخدر توانایی تفکر منطقی و صحیح را از معتادان گرفته است. به همین دلیل است که اگر فرد معتاد تصمیم به ترک اعتیاد و آغاز کردن مسیر بهبودی بگیرد، به قدرتی بالاتر و قوی تر از خود نیازمند است. تنها در پرتو باور و تکیه به این  نیروی برتر است که فرد معتاد می تواند راه چاره ای برای  بهبودی از بیماری اعتیاد پيدا کند.

 

تاثیرات دروغگويی بر اعضای خانواده

زندگی بسیاری از اعضای خانواده معتادان، شدیدا تحت تاثیر عوارض روانی بیماری اعتیاد از جمله دروغگویی قرار می گیرد.  برخی از تاثیراتی که گریبانگیر خانواده معتادان می شوند عبارتند از:

 

·         از بين رفتن اعتماد، احترام، و بروز  رفتارهای خشونت آمیز نسبت به فرد معتاد

·         مشکل تر شدن برقراری ارتباطات سالم و صادقانه متقابل

·         دچار شدن به احساساتی نظیر  تحقير شدن، نا امیدی، و خستگی به دلیل مواجه بودن با انکار و دروغگویی دائمی فرد معتاد

·         شک و تردید نسبت به تصمیمات و افکار خود – آنها ممکن است فکر کنند شاید چیزهایی که فرد معتاد می گوید درست باشد و این آنها هستند که اشتباه می کنند.

·         استفاده کردن از مکانیزم دفاعی انکار برای كنار آمدن با مشكل اعتياد ، دقیقا مانند فرد معتاد – در این شرایط آنها به منظور حفاظت از انسجام خانواده و حضور در اجتماع با  دروغ و دستکاری حقیقت بر روی مشکل اعتياد فرد مبتلا سرپوش می گذارند. به قول معروف مثل کبک سرشان را زیر برف پنهان می کنند تا کسی متوجه مشکل بزرگی که در خانواده آنها وجود دارد نشود.

·         انکار کردن تاثیرات منفی اعتیاد بر خودشان، علیرغم پذیرفتن اصل مشکل اعتیاد – آنها مشکل اعتیاد راتشخیص می دهند، ولی اثرات آن را بر روی خود انکار کرده و سعی می کنند حواس خود را به جاهای دیگر مشغول کنند.

 

راه های صحیح مقابله با دروغ گويی

با پیشرفت بیماری اعتیاد در فرد مبتلا و پدیدار شدن اثرات منفی آن، سایر اعضای خانواده نیز در یک چرخه ویرانگر گرفتار می شوند. آنها برای حفظ آبرو و مراقبت از کانون خانواده خود، اقدام به  دروغ گویی می کنند. اما شما به عنوان افراد خانواده یک معتاد چگونه می توانید از سقوط خودتان در دام این بیماری جلوگیری كنيد؟ چگونه می توانيد با عدم صداقت فرد معتاد مقابله كنيد؟

 

۱) بسیار مهم این است که درک کنيد که معتادان با دروغگويی، شخصاً نمی خواهند به شما لطمه بزنند. آنها از یک بیماری مهلک رنج می برند كه کنترلی بر آن ندارند و تنها راهی که برای  انکار اعتیاد و ادامه دادن به اعتیاد سراغ دارند، متوسل شدن به دروغ است.

 

۲) تنها شما نیستید که در معرض فریبکاری و دروغگویی فرد مبتلا به اعتياد قرار دارید. آنها برای مخفی كردن شدت اعتیادشان به همه دروغ می گويند. آنها دست به هر كاری می زنند تا در دنيای اطرافشان به عنوان یک فرد عادی شناخته شوند.

 

۳) به هیچ عنوان با آنها بحث نکنيد، التماس و زاری نکنيد یا سعی نکنید به آنها ثابت كنيد كه دارند به شما دروغ می گویند؛ زيرا بحث كردن با آنها فقط شما را خسته و سرخورده كرده و موجب اتلاف انرژی شما می گردد. در واقع فرد معتاد معتقد است که دروغ (آنچه که آنها می گویند) نسخه ای از حقیقت است و شما نمی توانید وی را متقاعد کنيد؛ زيرا آنها دروغ هايی كه می گويند را صادقانه باور دارند. نباید امیدوار باشید که اگر دروغ گفتن آنان را ثابت کنید، آنها دست از کارهای خود برداشته ومصرف مواد مخدر را متوقف می کنند. به یاد داشته باشید تا زمانی که آنها از بیماری اعتیاد رنج می برند، ملزم به دروغ و فريبكاری هستند.

 

۴) شما قدرت کنترل و یا متوقف کردن بیماری اعتیاد آنها را نداريد.  تنها کاری که شما می توانید انجام دهید اين است که حقیقت را بگوئيد و به خودتان اجازه ندهيد که گرفتار عدم صداقت آنها شده و برای حفاظت از آنها به دروغگويی بپردازيد.

 

۵) شما می توانيد نحوه رفتار و واکنش های خود نسبت به اقدامات فریبکارانه معتاد را تحت کنترل بگیرید. به عنوان مثال یا باید بپذیرید که آن ها از یک بیماری رنج می برند که شما قدرت معالجه و یا مقابله با آن را ندارید، و یا تصمیم به متقاعد کردن آنان به ترک اعتیاد گرفته و در این راه خود را به آب و آتش بزنید. بسیاری از اعضای خانواده معتادان عمر خود را صرف تلاش برای متقاعد کردن معتاد کرده اند و تقریباً همیشه با شکست مواجه شده و دست آوردی جز نا امیدی و عجز نداشته اند.

 

۶) اعتیاد یک بیماری  توام با دروغگویی و فریبکاری است و به خاطر عوارض مضر و تغییرات شیمیایی ايجاد شده در مغز، همواره باعث تحت سلطه قرار گرفتن فرد معتاد می شود. به همین دلیل است که اين بیماری ممكن است موجب انحراف شدید فکری و بروز رفتارهای جنون آمیز و غیر منطقی از فرد معتاد شود. در واقع افراد معتاد نمی تواند بين حقیقت و خيال تفاوت قائل شوند. آنها در دنيايی سرشار از توهم زندگی می کنند که به واقعی بودن آن باور دارند و به همین دلیل بر دروغ گفتن خود اصرار می ورزند. متاسفانه اعضای خانواده معتادان نیز به همان اندازه تحت تاثیر این بیماری قرار گرفته و از آن رنج می کشند. آنها سعی می کنند تا عزیزشان را متقاعد به ترک اعتیاد کنند و به همین دلیل تحت تاثیر مقاومت ها و واکنش های بیمارگونه فرد معتاد قرار کرفته و خودشان نیز قربانی آثار این بیماری می شوند.

 

۷) اگر اعضای خانواده قصد دارند که وضع زندگی خود را بهتر کرده و برای ترک اعتیاد به فرد معتاد کمک کنند، باید ابتدا از خودشان شروع کرده و گام اول را خودشان طی کنند. آنها باید تا آنجایی که می توانند راجع به بیماری اعتیاد آگاهی کسب کرده و راهکارهای پیشنهادی برای شروع بهبودی را عملا در زندگی خود پیاده کنند این کار از همه تلاش هایی که برای نجات فرد معتاد انجام می دهند موثر تر و راهگشا تر خواهد بود.  خانواده فرد معتاد سپس باید بپذیرند که در برابر بیماری اعتیاد عاجز بوده و قدرت آن را ندارند که فرد معتاد را مجبور به ترک اعتیاد و تغییر دادن رفتارش بکنند. تنها با پذیرش و قبول این واقعیت است که می توانند از رنج و عذاب این بیماری نجات یافته و خانواده خود را به سمت بهبودی از اثرات این بیماری هدایت کنند. پذیرفتن این حقیقت در اصل همان قدم اول بهبودی در انجمن های حمایت از خانواده می باشد. با برداشتن این قدم مهم، هم خانواده و هم فرد معتاد شانس بیشتری برای بهبودی به دست آورده و اثرات مخرب بیماری اعتیاد بر آن ها کمتر و کمتر خواهد شد.

 

منبع hamrah.co